معرفی
کودکان پیش دبستانی که به طور موفقیت آمیزی استراتژی های مناسب سن را برای تنظیم رفتار پرخاشگرانه ایجاد نکرده اند، در معرض خطر بالایی برای درگیر شدن در رفتارهای پرخاشگرانه و ضداجتماعی مزمن هستند. پرخاشگری با چندین مشکل رایج در اوایل دوران کودکی از جمله تکانشگری، اختلال در تنظیم احساسات و تأخیر زبان همراه است و یک دلیل رایج برای ارجاع بالینی است. نحوه تعامل دقیق این مشکلات دیگر با پرخاشگری هنوز در دست بررسی است. پرخاشگری ممکن است با این مشکلات همزمان در برخی از کودکان تشدید شود. در سایر کودکان، نقص در سایر زمینه های عملکرد ممکن است قبل از مشکلات پرخاشگری باشد. مشکلات پرخاشگری معمولاً در زمینه تعامل بین عوامل خطر بیولوژیکی و اجتماعی، تاریخچه یادگیری و رفتارهای والدین ایجاد می شود. 1
موضوع
تحولات عمده در حوزه های شناختی و اجتماعی-عاطفی در اوایل دوران کودکی رخ می دهد. با توجه به رشد شناختی، ظهور مهارت های کلامی پیچیده، خودآگاهی و رفتار هدفمند به فشار قوی برای استقلال از سوی کودک کمک می کند. همزمان، والدین شروع به تحمیل قوانین و محدودیت هایی می کنند، هم در پاسخ به استقلال جدید کودک و هم به عنوان بخشی طبیعی از فرآیند اجتماعی شدن. درگیری بین اظهارات کودک و محدودیتهای والدین منجر به دورههای مکرر ناامیدی و ناراحتی میشود. بنابراین، برخی از رفتارهای پرخاشگرانه در پاسخ به ناامیدی از نظر رشد در اوایل زندگی معمول است. به نظر می رسد مهارت های در حال ظهور بر مسیر پرخاشگری اولیه تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، افزایش توانایی کودک در تنظیم توجه و احساسات منفی،2 ارزیابی مجموعه مهارت های رشدی کودک برای تعیین اینکه آیا تاخیر در سایر زمینه های عملکرد باید مورد توجه قرار گیرد یا خیر، مهم است.
چالش ها و مسائل
تعریف پرخاشگری غیر معمول در طول سال های پیش دبستانی بحث برانگیز بوده است، 3 که تا حدی به دلیل بی میلی به برچسب زدن یا تشخیص کودکان خردسال یا به کار بردن مفاهیم نامناسب رشدی از ادبیات پرخاشگری در افراد مسن تر است. پرخاشگری به طور گسترده در ادبیات روانشناسی رشدی و غیرطبیعی تعریف شده است، 4منجر به مجموعه ای از رفتارها می شود که از معمولی و سازگار تا غیر معمول و ناسازگار را شامل می شود. ما اکنون می دانیم که کودکان خردسالی که سطوح بالایی از پرخاشگری را نشان می دهند در معرض خطر بالای ادامه رفتار مشکل هستند و به خدمات نیاز دارند. شناختی) و می تواند توسط مشکلات همزمان تشدید شود. به عنوان مثال، تأخیر در رشد زبان ممکن است ارتباط نیازها را مختل کند، اجتماعی شدن همدلی و تنظیم احساسات را مختل کند و بر روابط همسالان تأثیر منفی بگذارد. تأخیر زبانی همچنین به نقص مهارت های اجتماعی کمک می کند که ممکن است منجر به افزایش پرخاشگری در دوران کودکی شود. 7
سوالات کلیدی تحقیق
رفتار پرخاشگرانه زود ظاهر می شود، 8 و حتی این اشکال اولیه می توانند ادامه داشته باشند و مشکل ساز شوند. 1،4،5 علاوه بر این، سطوح بالای پرخاشگری که در اوایل دوره کودکی رخ می دهد، پیش بینی کننده اختلالات رفتار مخرب بعدی است. در نتیجه این یافته ها، قدردانی بیشتری از ظرفیت مطالعات پرخاشگری مزمن در کودکان خردسال برای اطلاع رسانی تحقیقات در مورد علل پرخاشگری جدی ایجاد شده است. بسیاری از نقایص بحرانی که پایه و اساس رفتار پرخاشگرانه مداوم یا مشکل ساز را ایجاد می کنند، در طول پنج سال اول زندگی ظاهر می شوند. 10احساسات نامنظم، بی توجهی، تکانشگری و سایر تأخیرهای رشد، به ویژه در حوزه ارتباطات اجتماعی، احتمالاً بر روند رفتار پرخاشگرانه تأثیر می گذارد. تعاملات ژن-محیط نیز احتمالاً تأثیر مهمی دارد. به عنوان مثال، به نظر می رسد هاپلوتیپ های ژن ناقل سروتونین، اثر فرزندپروری زودهنگام غیرحمایتی را بر عدم انطباق و پرخاشگری تعدیل می کنند. 11،12 با توجه به ناهمگونی در ارائه پرخاشگری اولیه، شناسایی عوامل خطر و مشکلات همزمان باید اهداف کلیدی تحقیق باشد.
نتایج تحقیقات اخیر
در دهه گذشته، شواهدی برای روشن شدن انواع فرعی پرخاشگری، تأثیرات نسبی برخی از عوامل خطر مانند صفات بی احساس-بی عاطفی (CU) و تأثیر بدرفتاری با کودک بر رشد رفتارهای پرخاشگرانه جمع آوری شده است.
کودکانی که ویژگیهای CU را نشان میدهند، خطر بیشتری برای ایجاد پرخاشگری واکنشی در نوجوانی نشان میدهند، اما به نظر میرسد سهم ویژگیهای CU در پرخاشگری رابطهای با وجود مشکلات درونیسازی همراه تعدیل میشود. 13 علاوه بر این، شروع زودهنگام رفتارهای ضداجتماعی از جمله پرخاشگری، پیشبینیکننده بهتری برای رفتار ضداجتماعی نوجوانان و اوایل بزرگسالی نسبت به وجود صفات CU است. 14 تروما و بدرفتاری مدتهاست که بهعنوان همبستگیهای مهم پرخاشگری در جوانان شناسایی شدهاند، و شواهد اخیر در یک نمونه نروژی نشان میدهد که کودکانی که آزار و اذیت (یعنی جسمی، عاطفی یا جنسی) را تجربه کردهاند، بیشتر از کودکانی که مورد غفلت قرار گرفتهاند، به پرخاشگری مبتلا میشوند. یا کودکانی که مورد بدرفتاری قرار نگرفته اند. این دادهها توسط یک نمونه همگن محدود شدهاند، و به این دلیل که این نمونه شامل بسیاری از کودکان بزرگتر از پنج سال بود. 15 با این حال، یک مطالعه بزرگتر و متنوع تر نشان داد که شکل خاصی از بدرفتاری با کودک (قرار گرفتن مزمن در معرض خشونت اجتماعی) با ایجاد پرخاشگری حتی در کودکان زیر سه سال، به طور بالقوه به دلیل حساسیت زدایی عاطفی نسبت به خشونت مرتبط است. 16
انتقال بین نسلی رفتار پرخاشگرانه شدید احتمالاً ناشی از تعاملات بین جفت گیری ترکیبی، ژنتیک و تأثیرات اجتماعی-محیطی است، نه هر یک از عوامل خطر در انزوا. 17 چندین ویژگی کودک به عنوان تعدیلکنندههای رشد پرخاشگری شناسایی شدهاند، از جمله ضریب هوشی، کنترل سخت احساسات/رفتارها، نظریه ذهن، درک احساسات، و سوگیری اسناد خصمانه. 18
مداخله
پرخاشگری در کودکان پیش دبستانی فی نفسه یک بیماری یا تشخیص سلامت روان در نظر گرفته نمی شود، اما معمولاً در زمینه مداخلات برای شرایط دیگر مانند مشکلات بیرونی، اختلالات رفتاری مخرب، یا بیماری های روانی و رشدی مورد توجه قرار می گیرد. به عنوان مثال، کاهش مشکلات پرخاشگری در زمینه یک تاخیر رشدی، معمولاً نیازمند مداخلاتی است که هدف آن تأخیر است، نه صرفاً برای کاهش رفتار پرخاشگرانه. روانپزشکی، درمان های رفتاری و مبتنی بر خانواده، و خدمات مداخله اولیه گسترده تر، اغلب برای هدف قرار دادن پرخاشگری در این جمعیت استفاده می شود. برنامه های مداخله اولیه که به طور خاص برای پرخاشگری هدف قرار نمی گیرند، مانند شروع سر، اثرات مفیدی بر رفتار پرخاشگرانه نشان داده اند.19 بسیاری از شواهدی که از اثربخشی داروسازی روانی برای پرخاشگری پیش دبستانی حمایت می کنند، مبتنی بر کارآزمایی های درمان سلامت روان و شرایط روانپزشکی هستند. 20
مداخلات روان درمانی برای کاهش و پیشگیری از پرخاشگری در کودکان خردسال معمولاً به عنوان بخشی از پروتکل های درمانی بزرگتر برای رفتارهای بیرونی ارزیابی شده است. در این ادبیات، درمانهای رفتاری والدین مبتنی بر فردی و گروهی به عنوان درمانهای مبتنی بر شواهد به خوبی تثبیت شدهاند. 21 تایم اوت از تقویت مثبت، (رویه شرطی سازی عاملی که معمولاً به آن صرفاً "وقت گذراندن" می گویند) یکی از ایمن ترین و موثرترین مداخلات برای کاهش رفتارهای پرخاشگرانه پیش دبستانی است که توسط والدین/مراقب به شیوه ای برنامه ریزی شده و قابل پیش بینی در ترکیب با سایر استراتژی های مدیریت رفتاری استفاده می شود. . به نظر میرسد که مهلت زمانی در پرداختن به رفتارهای کودک که عمداً مخالف هستند مؤثر باشد، و به نظر نمیرسد که عوارض جانبی فوری یا طولانیمدت با استفاده از آن وجود داشته باشد . تایم اوت با رویکردهای رفتاری، خانواده، مبتنی بر دلبستگی و رویکردهای آگاهانه از آسیب به نظم سازگار است. 24
شکاف های تحقیقاتی
دو حوزه تحقیقاتی هنوز در مراحل اولیه توسعه هستند. اولین مورد درک تفاوت های جنسی در پرخاشگری اولیه است. مطالعات متعدد تفاوت های جنسی را در تداوم پرخاشگری اولیه نشان می دهد. 25 تحقیق در مورد تفاوتهای جنسیتی در توصیف مشکلات همزمان با پرخاشگری به توانایی پیشنهاد مدلهای علّی پرخاشگری مزمن در سراسر رشد کمک میکند. یکی از نمونه های چنین مطالعه ای توسط هیل و همکارانش 26 از بیش از 400 دختر و پسر پیش دبستانی از سنین 2 تا 5 سال است. تنظیم ضعیف هیجان و بی توجهی در سن 2 سالگی پیش بینی کننده مهم سطوح مزمن و بالینی معنی دار پرخاشگری و سرکشی برای دختران بود، در حالی که بی توجهی پیش بینی کننده برای پسران بود.
حوزه دوم شناسایی زیر گروههایی از کودکان پرخاشگر است که الگوهای خاصی از رفتارهای همزمان و تغییرات مربوطه را در سیستمهای بیولوژیکی نشان میدهند. برای مثال، ضربان قلب و رسانایی پوست برای افتراق انواع فرعی پرخاشگری که الگوهای متفاوتی از مشکلات همزمان در کودکان بزرگتر را نشان میدهند، استفاده شده است. آزمایش چنین فرضیههایی در کودکان کوچکتر ممکن است به تفکیک این موضوع کمک کند که آیا برانگیختگی خودمختار علت یا اثر پرخاشگری است.
نتیجه گیری
پرخاشگری در اوایل زندگی ایجاد می شود و در اغلب موارد کاهش تدریجی را در پنج سال اول زندگی نشان می دهد. بیشتر کودکان یاد میگیرند که رفتارهای پرخاشگرانه را مهار کنند و مهارتهای اجتماعی را که در اوایل دوران کودکی رشد میکنند جایگزین آنها کنند. برخی از کودکان خردسال درگیر پرخاشگری می شوند که فراگیر، مکرر و شدید است. پرخاشگری مداوم که در طول پنج سال اول زندگی ظاهر می شود، اختلالات روانی بعدی، نتایج اجتماعی ضعیف و انباشته شدن کمبودها را مختل کرده و با آن همراه است. پرخاشگری مشکل ساز اولیه معمولاً در نتیجه تعامل بین عوامل خطر، فرآیندهای یادگیری اجتماعی و سایر تأثیرات محیطی ایجاد می شود. 1بیماری های همراه در زمینه رفتار پرخاشگرانه مداوم و بالا از جمله مشکلات زبانی، تکانشگری، بیش فعالی، احساسات منفی با تنظیم ضعیف و سرپیچی رایج هستند. اگر چه جهت اثر (یعنی اینکه کدام مشکل اولین بار آمد) همیشه مشهود نیست، وقوع همزمان برای ارزیابی جامع عملکرد رشدی زمانی که نگرانیهایی در مورد رفتار پرخاشگرانه اولیه ایجاد میشود استدلال میکند.
مفاهیم
اگرچه پنج سال اول زندگی دوره پرخطری برای ایجاد مشکلات مداوم همراه با پرخاشگری است، اما همین دوره را می توان به عنوان فرصتی بهینه برای حمایت از توسعه تنظیم و ارتباطات عاطفی و رفتاری در جهت افزایش احتمال رشد اجتماعی سالم در نظر گرفت. . الگوهای آسیب شناختی پرخاشگری را می توان به طور موثر با اصلاح رفتار، خانواده درمانی و داروها در زمینه مدیریت موثر مشکلات پزشکی، روانپزشکی و رشدی درمان کرد. پیشرفت رشد در حیطه های شناختی، عاطفی، رفتاری و اجتماعی باید به طور منظم و منظم در طول پنج سال اول زندگی ارزیابی شود. به دلیل ارتباط متقابل هر یک از این حوزه ها در کسب مهارت های اجتماعی، تأخیر در یک بعد می تواند بر توسعه در سایر ابعاد تأثیر بگذارد و منجر به انباشت کمبودها شود. تشویق به استفاده از چشم انداز، تنظیم احساسات و رفتار، تأخیر در رضایت و کنترل تلاشگرانه با کاهش پرخاشگری همراه است. بنابراین، تأخیر یا نقص قابل توجه در فرآیندهای روانشناختی اساسی که از این زمینه های رشد حمایت می کند، کاهش طبیعی پرخاشگری مشاهده شده در پنج سال اول زندگی را مختل می کند. هرگونه مداخله مؤثر برای تهاجم مستلزم ارزیابی کسریها در حوزهها و حمایتهای اضافی برای رفع چنین کمبودهایی است. بنابراین، تأخیر یا نقص قابل توجه در فرآیندهای روانشناختی اساسی که از این زمینه های رشد حمایت می کند، کاهش طبیعی پرخاشگری مشاهده شده در پنج سال اول زندگی را مختل می کند. هرگونه مداخله مؤثر برای تهاجم مستلزم ارزیابی کسریها در حوزهها و حمایتهای اضافی برای رفع چنین کمبودهایی است. بنابراین، تأخیرها یا کمبودهای قابل توجه در فرآیندهای روانشناختی اساسی که از این زمینه های رشد حمایت می کنند، از کاهش طبیعی پرخاشگری مشاهده شده در پنج سال اول زندگی جلوگیری می کند. هرگونه مداخله مؤثر برای تهاجم مستلزم ارزیابی کسریها در حوزهها و حمایتهای اضافی برای رفع چنین کمبودهایی است.